از آنجا که در بین آیات وبالخصوص روایات ،مطالبی درباره زن ها ومحبت بانها به چشم میخورد که بعضا به تناقض ظاهری
،مبتلا است لذا لازم دیدم که توضیحاتی را بیان کنم.
بدیهی است که خلقت زن که مترادف با مرد می باشدو بر اساس حکمت متعالیه انجام گرفته ،دارای حکمت های عدیده ای
میباشد و بقاء نسل انسانی ؛مبتنی بر وجود زن می باشد .و بی شک اینها دارای حقوقی و احتراماتی ویژه هستند و اگر در
بعضی تعابیر به نقص در خلقت ایشان تعبیر شده نه بجهت تحقیر وتنقیص ایشان است بل به دلیل ضرورت خلقت در بقاء و
گردش زندگی هست .فی المثل اگر بعضی اعضای بدن از نظر ما کوچک هستند نه بمعنای بی ارزش بودن آنهاست بل به
معنای اینستکه این چنین صورتی از خلقتشان ،برای کمال فردی و اجتماعی ،جسمی و روحی ، ضرورت دارد ویا اگر بعضی
میوه ها ،زود فاسد میشوند نه بمعنای بدی آنهاست بل خصوصیت آنهاست که در این عالم اینچنین منظور گردیده است .حال
می گوییم که خلقت نساء بدلیل ضرورت خلقت نظام آفرینش باید از چنین خصوصیاتی برخوردار باشد .ضمن اینکه ؛ایشان
کانون محبت و عواطف میباشد و در حدیث نبوی آمده که هنّ مظاهر محبوبته الله که ایشان محبوب و مختار ،خاتم الانبیاء
هستند زیرا ایشان جلوه معشوقیت و محبوبیت ،ذات اقدس الهی میباشند. لذا در احادیث ما به توجه به آنها و محبت بایشان
تاکید شده است مثل اینکه
امام صادق علیه السلام فرمود:من اخلاق الانبیاء حب النساء ترجمه:دوست داشتن زنها ، از اخلاق
پیامبران است .یا در حدیث دیگری فرمودند: کل من اشتدّ لنا حبّااشتدّ للنساء حبّا و للحلواء .یعنی: هرکس محبت بیشتری به
ما اهلبیت دارد .محبت شدیدتری به زن ها دارد وهمچنین در بین خوراکیها به شیرینی و حلوا نیز علاقه دارد
.که این ارتباط نیز از یک نظام تکوینی حکیمانه خبر میدهدگرچه عقول آدمیان از فهم آن کوتاه باشد.